ღ نـــفــس ღ ♥ مــگر تــو هوا بودی که در نبــودت اهسته دارم خفه می شوم ؟♥ |
|||
سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, :: 13:24 :: نويسنده : nafas
چندي قبل خانه محقر و مخروبه اي را در چند كيلومتري حاشيه يكي از شهرك هاي مشهد خريدم اما چون وضعيت مالي مناسبي نداشتم اتاقي را كه گوشه حياط بود اجاره دادم. مدتي از اجاره منزل نگذشته بود كه احساس مي كردم فرزندان خردسالم دچار افسردگي شده اند. وقتي از سركار به خانه مي آمدم آن ها از من طلب «كباب» مي كردند من كه توان خريد «گوشت» را نداشتم هر بار با بهانه اي آن ها را دست به سر مي كردم تا اين كه متوجه شدم هر چند روز يك بار از اتاقي كه به اجاره واگذار كرده ام «بوي كباب» مي آيد و همين موضوع باعث شده تا فرزندانم از من تقاضاي كباب بكنند! شاكي اين پرونده ادامه داد: ديگر طاقتم طاق شده بود هرچه سعي كردم براي فرزندانم كباب تهيه كنم نشد اين در حالي بود كه بوي كباب هاي مستاجرم مرا آزار مي داد به همين دليل از محضر دادگاه مي خواهم راي به تخليه محل اجاره بدهد تا بيش از اين خانواده ام در عذاب نباشند. قاضي باتجربه شوراي حل اختلاف كه سال هاست به امر قضاوت اشتغال دارد، هنگامي كه اين ماجرا را تعريف مي كرد اشك در چشمانش حلقه زد او گفت: پس از اعلام شكايت صاحبخانه، مستاجر او را احضار كردم و شكايت صاحبخانه را برايش خواندم. مستاجر كه با شنيدن اين جملات بغض كرده بود گفت: آقاي قاضي! كاملا احساس صاحبخانه را درك مي كنم و مي دانم او در اين مدت چه كشيده است اما من فكر نمي كردم كه فرزندان او چنين تقاضايي را از پدرشان داشته باشند. او ادامه داد: چندي قبل وقتي به همراه خانواده ام از مقابل يك كباب فروشي عبور مي كرديم فرزندانم از من تقاضاي خريد كباب كردند اما چون پولي براي خريد نداشتم به آن ها قول دادم كه برايشان كباب درست مي كنم. مردی قصد ازدواج داشت.مشکل او انتخاب از بین 3 کاندید زن احتمالی بود.او به هر زن 5000 دلار پول داد تا ببیند هرکدام با آن چه کار میکنند
اولی ظاهرش را کاملا تغییر داد به یک آرایشگاه تجملی رفت آرایش جدید کرد لباسهای جدید و زیبا خرید و به مرد گفت که برای اینکه در نظر او جذابتر باشد این کارها را کرده است چراکه خیلی دوستش دارد مرد تحت تاثیر قرار گرفت!!!! دومی به خرید هدیه برای مرد پرداخت.برایش یک دست چوب گلف خرید به علاوه ابزار جدید برای کامپیوترش و لباسهای گران قیمت و هنگامی که هدیه ها را به مرد داد گفت که تمام پولش را برای مرد تحت تاثیر قرار گرفت!!!!
سومی پولش را در سهام سرمایه گذاری کرد و چند برابر پولی که از مرد گرفته بود عایدش شد.او 5000دلار مرد را پس داد و برای بقیه پول یک حساب مشترک باز کرد و گفت میخواهد برای زندگی آینده شان پس انداز کند چراکه خیلی دوستش دارد واضح است که مرد تحت تاثیر قرار گرفت!!!!!
و سر انجام با زنی ازدواج کرد که خوش هیکل تر بود ...
. . . همشون همین هستناااااااااااااااا!!!!!!!!!!! البته این مطلب فقط جنبه طنز اره و قصد توهین نداره!
سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, :: 13:2 :: نويسنده : nafas
یه ایمیل جالب برام اومده بود درباره حادثه یازده سپتامبر ... براتون گذاشتم شما هم تعجب کنید.... پیشنهاد میکنم انجامش بدهید نتیجه اش خیلی جالبه.... ابتدا نرم افزار wordرا باز کنید.... سپس شماره ی هواپیمایی که با برج های دو قلو تصادف کرد را وارد کنید(Q33NY) حالا فونت نوشته رو به Wingdings تغییر بدهید... حالا چه می بینید؟؟؟؟؟
. یه افسر پلیس ماشین پرسرعتی رو متوقفمی کنه. افسر می گه : من سرعت 80 مایل در ساعت رو برای ماشینتون ثبت کردم
راننده می گه: خدای من، من ماشینو روسرعت 60 مایل کروز کرده بودم. فکر کنم رادارتون نیاز به تنظیمداره.
همسر مرد درحالی که داره بافتنی میبافه و سرش پایینه می گه: عزیزم لوس نشو. خودت می دونی که این ماشینسیستم کروز نداره
افسر که شروع می کنه به نوشتن جریمهراننده رو می کنه به زنش و زیر لب می غره که: برای یه بارم که شدهنمی تونی دهنتو بسته نگه داری؟
زن درحالی که محجوبانه می خنده می گه: عزیزم باید خوشحال باشی که دستگاه راداریابت( دستگاهی که رادار سرعت سنجپلیس رو پیدا می کنه و خبر میده) خاموش شد وگرنه سرعتت از اینم بیشتر میشد
افسر که شروع می کنه جریمه دوم روبابت دستگاه راداریاب غیرقانونی بنویسه مرد از بین دندونای بستش به زنش میغره که: زن، نمی تونی دهنتو بسته نگه داری؟
افسر اخم می کنه و میگه : متوجه شدمکه کمربند هم نبستید اینم اتومات یه جریمه 75 دلاریه
راننده می گه: آره. من بسته بودمش ولیوقتی شما به من گفتی بزنم کنار بازش کردم تا بتونم مدارکمو از جیب پشتمدربیارم
زنش می گه: نه عزیزم تو خودت خوب میدونی که کمربندت بسته نبود. تو هیچ وقت موقع رانندگی کمربند نمیبندی
افسر که شروع می کنه به نوشتنجریمه سوم مرد رو می کنه به زنش و با فریاد منفجر می شه:چرالطفا خفه نمی شی؟
افسر به زن نگاه می کنه و می گه: خانوم همسرتون همیشه با شما اینطوری صحبت می کنه؟
زن: فقط وقتیمسته
زندگی میکنم …
حتی اگر بهترین هایم را از دست بدهم!!! چون این زندگی کردن است که بهترین های دیگر را برایم میسازد بگذار هر چه از دست میرود برود؛ من آن را میخواهم که به التماس آلوده نباشد، حتی زندگی را … ادامه مطلب ... دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:, :: 15:7 :: نويسنده : nafas
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||
|